بسيار زيبا بود
ژر نشاط قلم مي زني خستگي را از انسان مي ربايد
وبلاگ خاطرات باورنكردني يك حاج اقا هميشه جاي تازه دم دارد
سلام
داداشي ما که از بابايي شما خيري نديديم جز همون يک کيلو شيريني ...اگه بتوني بابا رو گول بزني کاري کني که به ما ها شام بده ...قول مي دم وقتي اومدم بغلت کنم ببوسمت و ببرمت پاي پنجره بيرونو تماشا کني ...البته به شرطي که زير زمين نشين نباشي چون اون موقع پنجره معنايي نداره....به هر حال خيلي دوس دارم ببينمت...(الکي براي شام ) راستي عکستو که بابايي گرفته سيو کردم هر وقت دلم برات تنگ ميشه نيگاش مي کنم ....يا علي
آقاي نجمي مباركه
ماشاالله اين بچه چه سرو زبوني داره.
فكر كنم به باباش رفته
اميدوارم چرخش برات بچرخه
فرهاد فلاح
سلام ني ني
به مامانت بگو مواظب باشه چشمت نزنن آخه وقتي من وبلاگ درست كردم مريض شدم رفتم بيمارستان خوابيدم خانوم پرستار به دستم سرم زد من يه ذره گرگه كردم
سلام احمد آقا
حالتون خوبه حاج آقا
ما ارادت داريما
وبلاگ قشنگي داري
به منم سر بزن
خداحافظ
سلام ....
دلم برات ميسوزه. چون تا حالا فقط يه دنياي ما رو ديده بودي و از اين به بعد بايد دنياي مجازي ما رو هم ببني.
راستي اونور هم جهان مجازي بود؟
مثلا ملايك وبلاگ مينوشتن يا چت ميكردند.
آي دي خدا رو نداري؟
التماس دعا ....
يامحمد وعلي
سلام قدم نورسيده مبارك باشه ايشاالله
نكنه مثل خودتون بشه
دعا كن آدم حسابي بشه
سلام خوشگل نانازي . خوفي؟ ببين تا بابايي و مامان جون نيستن بهت چندتا ترفند ياد بدم ؟........................... تا ماماني بغلت كرد لبخند و خنده ي مليح يادت نره . باباهي كه بغلت كرد هم همينطور . ولي تا گذاشتنت زمين لبخند رو تعطيل كن . يادشون بده كه اگه منو خندان ميخوايين بايد هميشه در آغوش گرم شما باشم . يا در حال بازي با شما . گوشت رو بيار نزديك . بيار نزديكتر ( هر وقت مهموناي بابا و مامان اومدن نزار زياد بوست كنن . اصلا گريه ي اساسي راه بنداز . آخه ميدوني بضي هاشون ....... خلاصه صورتت تيغ تيغي ميشه . : دي)
آره دادا ....قربان يو . به منم سر بزن . خوشحال ميشم آقازاده ي نازنين .